«سید جعفر حسینی»، رزمنده هشت سال دفاع مقدس در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس در آذربایجانشرقی، اظهار داشت: سال ۱۳۶۵ مأموریتی آبی و خاکی با عنوان «کربلای ۴» به لشکر ۳۱ عاشورا سپرده شد. ۸۰۰ نفر از نیروهای جان برکف در همین راستا از استانهای آذربایجانشرقی، آذربایجانغربی، اردبیل، زنجان، قزوین و سایر شهرها دور هم جمع شدند تا در این عملیات شرکت کنند.
وی ادامه داد: گردان حبیب بن مظاهر به فرماندهی سردار «فاطمی» و گردان غواصی و خطشکن حضرت ولیعصر (عج) به فرماندهی سردار «اصانلو» تشکیل شد. سپس آموزش شنا برای نیروها از استخر باغشمال تبریز استارت خورد و در ادامه دورههای تکمیلی در سد «دز» پیگیری شد که در پایان آن، نیروها روزانه حدود پنج کیلومتر شنا میکردند.
این رزمنده دفاعمقدس با اشاره به مرخصی داده شده به نیروها در پایان دوره آموزشی شنا، گفت: من به همراه تعدادی دیگر از نیروها به مرخصی نرفتیم؛ چرا که بدون اطلاع از خانه به جبهه آماده بودیم و میترسیدیم پدر و مادرمان اجازهی حضور مجدد در جبهه را ندهند.
وی با بیان اینکه پس از پایان مرخصی، نیروها در موقعیت جدید واقع در روستای «قجریه» مستقر شدند، توضیح داد: امکانات غواصی در این مرحله در اختیار نیروها قرار داده شد و روزانه حدود ۱۵ ساعت و در مجموع ۱۲ کیلومتر شنا تمرین میکردیم. گاه عضلات بچهها با مشکل مواجه میشد که با دستور مربیان، این نفرات باید از جمع غواصان جدا میشدند اما همواره رزمندگان مخالف این موضوع بودند.
حسینی تصریح کرد: شهید «علیرضا کارگر محمدی» یکی از دوستان من بود که پدرش با خرید موتورسیکلت او را برای عدم حضور در جبهه ترغیب میکرد، اما این شهید بزرگوار به هدیه پدرش رو برگرداند و عازم جبهه شد. او حین تمرین، عضلات پایش گرفت. مربیان خواستند از جمع غواصان جدایش کنند که با بغض و گریه شهید کارگر محمدی مواجه شدند او که توانسته بود فرصت دوبارهای از مربیان بگیرد، شبانهروزی تمرین کرد و در پایان دوره به یک غواص ماهر و درجه یک تبدیل شد.
وی با تأکید بر اینکه عملیات کربلای ۴ سرنوشتساز و بیهمتا بود، افزود: این عملیات جسورانه طراحی شده بود بهطوریکه قرار بود غواصان ۹ کیلومتر در آب دشمن نفوذ کنند تا پس از خط شکنی، نیروهای عمل کننده با قایق نفوذ کنند.
این رزمنده دفاعمقدس با اشاره به اینکه حین غواصی به بدنمان وزنه میبستیم، مطرح کرد: قرار بر این بود که حین عملیات، مهمات هم با خود حمل کنیم که هر کدام از رزمندهها توانایی بدنشان را برای این کار، میسنجیدند.
وی ادامه داد: معمولاً دشمن شبها آتش کور روی «اروند رود» میریخت تا جلوی نفوذ نیروهای ما را بگیرد. بر اساس گفته فرمانده، رزمندهها در صورت برخورد ترکش هم نباید صدایشان بلند میشد. حین عملیات، دشمن آتش کور ریخت که حدود دو نفر شهید شدند، در ادامه با آتش کور مجدد، ترکش به صورت شهید «حسن پام» برخورد کرد. این رزمنده ۱۸ ساله که نمیتوانست درد را تحمل کند، بهقدری بدنش را به کف آب فرو برد که جانش رفت ولی صدایش در نیامد. جنازه این شهید را آب برد و مادرش ۳۴ سال است که چشم به راه پسرش است.
این غواص عملیات کربلای ۴ درخصوص حالوهوای قبل از عملیات نیز بیان کرد: دوم دیماه ۱۳۶۵ پس از ماهها آموزشهای سخت و شبانهروزی غواصی در آب سرد، منتظر آغاز عملیات غافلگیرانه کربلای ۴ بودیم. ما در سنگرهای روستای «خین» مستقر شده بودیم. کمکم آماده آغاز عملیات در شب سوم دیماه میشدیم، تعدادی از دوستان دست به قلم شده و وصیتنامه مینوشتند، تعدادی غسل شهادت کرده و زیارت کربلا زمزمه میکردند. سوم دیماه به شدت صدای تیراندازی دشمن میآمد. بچهها لباس غواصی به تن کرده و نماز مغرب و عشاء ادا کردند و سپس از همدیگر حلالیت طلبیدند.
وی ادامه داد: پس از خوردن شام، وارد کانالها برای ورود به اروند شدیم، دشمن رفتهرفته تیراندازی را شدیدتر میکرد تا اینکه به نقطه رهایی رسیدیم. حدود ۶۰۰ غواص پس از عبور از زیر قرآن وارد آب شده و تا عمق یکونیم متری فرو رفتند، منتظر دستور فرماندهان بودیم. پس از دقایقی دستور صادر شد. پس از طی چند صد متر، دشمن فرا رسید و با تجهیزاتش بچههای ما را شهید کرد.
حسینی تاکید کرد: ما در کربلای ۴ به اهداف تعیین شده دست نیافتیم، ولی این عملیات، مقدمه پیروزی عملیات کربلای ۵ شد چرا که دشمن، به نیروهایش مرخصی داده بود و ما توانستیم در عملیات کربلای ۵ آنان را غافلگیر کنیم.